۱۳۸۹ بهمن ۱, جمعه

عادت(2)

من عادت دارم دست و صورتم و ظرفها و هر چيز ديگري را با آب سرد بشويم حتي در زمستان. اما اين روزها آب سرد ديگر سرد نيست يخ شده است و گزنده اما من با لجبازي همچنان به عادتم ادامه مي دهم. اما مجبورم هر جند دقيقه دستم را از زير آب بيرون بكشم تا سوزشش كم شود... امروز صبح با خودم فكر كردم چه مي شد اين آب به اين يخي تابستانها از شير آب سرد بيرون مي آمد؟ من عاشق نوشيدن آب خنك هستم چه در تابستان چه در زمستان. اين عادتهاي يخي من ناشي از طبع شديدا گرم من است و چه خوب كه آب سرد هست براي خواباندن اين گرماي جان فرساي درون!

۱ نظر:

ناشناس گفت...

نوشته هاي تو خوب است
نچايي!!