۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۱, یکشنبه

شكر نعمت نعمتت افزون كند

چقدر كار داريم در اين مملكت. چقدر مي شود زندگي كرد و زندگي ساخت در اين كشور. چقدر بايد خدا را شكر كرد و نمي كنيم. چقدر بايد چشم هايمان را بشوييم. چقدر بايد رشد كنيم. چقدر مي شود انگيزه و انرژي داشت... شكرگذاري را فراموش كرده ايم انگار. اين همه نعمت داريم و قدر نمي دانيم و استفاده نمي كنيم و چشم دوخته ايم به چيزهايي كه مي خواهيم و نداريم و نمي دانيم كه تا وقتي از چيزهايي كه داريم هرچند اندك، كمال بهره را نگيريم آن چيزهايي كه آرزومندش هستيم را حتي اگر به دست بياوريم به راحتي از دست مي دهيم. چون ما هميشه چشم به ديگران دوخته ايم و از آنچه داريم و به دست مي آوريم غافليم. بهتر آن است كه از آنچه داريم و مي توانيم با تلاش و كوشش بسيار و صبر به دست بياوريم، لذت تام و تمام ببريم و بعد از اشباع شدن از امكانات فعلي و ظرفيتهايمان به فكر داشته هاي ديگران بيافتيم و ان هم بدون حسرت... تكرار مي كنم بدون حسرت!!!