۱۳۸۹ دی ۲۹, چهارشنبه

عادت (1)

عادت دارم روزي يك يا دو ليوان نسكافه بخورم سر كار! به خاطراينكه طعم نسكافه كسلي سفر بين شهري را از من مي گيرد خوشحالم. البته گاهي وقتها كسلي كار شركت را هم با يك ليوان نسكافه ي تلخ عصرها كم مي كنم...اما اين كافئين است يا طعم نسكافه يا گرما يا سرماي نوشيدنش يا ماگ خال خالي رنگيم كه همه به اسم تپل مي شناسندش؟! يا دوست داشتن بعضي آدمهاي شركت كه فضا را برايم قابل تحمل مي كند. تا نسكافه هست و آب خنك و نواختن موسيقي كلاسيك در گوش و عشق شايد دوام بياورم. 

هیچ نظری موجود نیست: