۱۳۸۹ آبان ۲۵, سه‌شنبه

بحران را چه شد؟

بحران چيز خوبي است خيلي وقتها. نقطه ضعف هاي سيستم را بيرون مي ريزد و عقلا مي بينند و رفعشان مي كنند و سفها غصه مي خورند كه پس چرا اينجوري شد و بعد منتظر عقلا مي نشينند كه بيايند و دستي بالا بزنند. مثل اين بحران اقتصادي اخير جهان كه عقلاي غرب آن را اينگونه تحليل مي كنند كه چه خوب كه حالا فهميديم نقاط ضعفمان كجاست و بار ديگر بسي قدرتمندتر برمي خيزيم... نتيجه ي اخلاقي اينكه در نگاه سيستمي تا آنجا كه مي توان از وقوع بحران جلوگيري مي كنيم اما اگر اتفاق افتاد زانوي غم به بغل نمي گيريم . حتي اندك مايه اي خوشحال هم مي شويم و پاچه هاي شلوار و آستين هاي پيراهن را بالا مي زنيم و مي پريم در ميان گود.
بحران چيز خوبيست پس خيلي وقتها...نترسيم و نخواهيم كه هميشه همه چيز بر وفق مراد باشد. دنيا مكان آزمون هاست.

هیچ نظری موجود نیست: